سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بازخوانی پیوند شوم منافقین، بنی‌صدر و نهضت آزادی/1:
بازرگان: به رجوی رأی دهید/ بنی‌صدر: رجوی دارای پایگاه مردمی است

 

 

گروه تاریخ: تاریخ انقلاب اسلامی با فراز و نشیب های متفاوتی همراه بوده است. گروهها و افراد فراوانی پس از پیروزی انقلاب وارد کارزار سیاست شدند، برای فریب افکار عمومی برخی شعارهای طرفداری از خلق سر دادند، برخی دیگر خود را تئوریسین بزرگ "اقتصاد توحیدی" نامیدند، عده ای دیگر شعار ملی گرایی و طرفداری از لیبرالیسم سرمی دادندو... اما "دست تاریخ" نقاب نفاق ها و فریب ها و ادعاهای ملی گرایان را کنار زد و دستشان را در تاریخ ملت رو کرد.

 

آنچه در پی می آید داستان پیوند شوم مثلث "سازمان منافقین"، "بنی صدر" و "نهضت آزادی" از فردای پیروزی انقلاب اسلامی است، هر چند این پیوند از سال های پیش از انقلاب کلید خورده بود لیکن پس از انقلاب جنبه تشکیلاتی، سیاسی و فکری آن پر رنگ تر و تبدیل به یک جریان سیاسی شدند. این 3 جریان، شاخ و برگ های درخت اومانیسم، ماتریالیسم و لیبرالیسم هستند که وحدت در استراتژی و اختلاف در تاکتیک دارند. چه بازرگان بود که منافقین را "فرزندان عزیز" خود می خواند.

 

اگرچه این 3 جریان ابتدای پیروزی انقلاب در برخی موارد اختلافاتی داشتند اما هر چه می گذشت، اختلاف به ائتلاف و اختلافات تاکتیکی به اشتراکات استراتژیک تبدیل می شد که این 3 جریان هر کدام سرنوشت مشابهی پیدا کردند؛ سازمان مجاهدین و بنی صدر به اصلشان "امریکا، غرب و صدام" رسیدند، جبهه ملی از سوی امام(ره) مرتد اعلام شد، نهضت آزادی هر چند قرار را بر فرار ترجیح داد اما در داخل همان اقدامات منافقین و بنی صدر را با "ادبیات" و "روش دیگری" دنبال می کرد تا اینکه امام در نامه 6/1/68 خود، نهضت آزادی را که در داخل مانده بود، از منافقین که به خارج فرار کرده بودند، بدتر دانست.

 

با این حال، نهضت آزادی چندی پس از آن، با جریانی که پیش از این خود را انقلابی می دانستند و از این دوران خود توبه و به چریک های پشیمان مبدل شده بودند، بر مدار حلقه کیان سروش که در آن، نهضت آزادی با انقلابیون سابق به ائتلاف تئوریک رسیدند و در سال های بعد به ائتلافی تشکیلاتی- سیاسی به نام جبهه دموکراسی خواهی و حقوق بشر تبدیل شد و این آغازی بود بر قصه نفاق جدید؛ قصه ای که سر دراز دارد.

 

رجانیوز، در چند بخش این پیوند را از روزهای اول انقلاب تا زمان اوج آن در 30 خرداد، 6 و 7 تیر سال 60 به نقل از کتاب "سازمان مجاهدین خلق؛ پیدایی تا فرجام" مورد بازخوانی قرار خواهد داد.

 

آغاز مرحله شورشگری اجتماعی

 

سازمان طی اطلاعیه ای در 13/12/1357 به بهانه هشدار در ورد "توطئه ضدانقلابی شرم آوری برای حمله به دفترجنبش ملی مجاهدین" با مقایسه شرایط پس از انقلاب و رژیم شاه، ضمن بزرگ نمایی تشکیلات سازمان و مظلوم نمایی، مدعی شد که "گروه های مشکوک راست گرا" تهاجم علیه آن را آغاز کرده اند و از این پس، مسئولیت برخوردها و حوادث برعهده سازمان نخواهد بود. ادبیات خشونت بار و لحن تهدیدآمیز بیانیه در حالی که هنوز 3 هفته از پیروزی انقلاب گذشته بود، نشانه آشکاری از تمایل شتابناک سازمان به شورشگری محسوب می شد. آن هم در شرایطی که کمترین زمینه برای شورشگری وجود نداشت.

 

سازمان طی اطلاعیه سیاسی- نظامی شماره 22 در تاریخ 26 فروردین 1358، در اوج همبستگی ملت، خطر "جنگ داخلی" را مطرح کرد. روحیه شورشگران اقتضا می کرد که جامعه را در آستانه جنگ داخلی، کشمکش و تضادهای حل نشدنی بنمایانند.

 

شورشگر اجتماعی همیشه احتیاج به یک هدف ثابت و گاه موهوم دارد که همه کینه ها و نابسامانی ها را متوجه او سازد. ترویج احساس کینه نسبت به افراد طرفدار انقلاب و مؤمن، جزء آموزش های سازمان بوده است.

 

یکی از اعضای سازمان که نقش بارزی در صحنه درگیری ها داشته حال و هوای آن زمان را چنین توصیف می کند:

 

مسئول ما، ما را نسبت به افراد مذهبی و حزب اللهی حساس می کرد و می گفت: "چهار چشمی آنها را بپایید، منازلشان را پیدا کنید. اینها دشمنان سازمان هستند."

 

سازمان در ادامه موضع گیری های گسترده نشریه مجاهد و برخی اطلاعیه های پیشین علیه "خلع سلاح" گروه های سیاسی توسط دولت و تأکید بر حق ویژه خود نسبت به در اختیار داشتن سلاح، در 26 مرداد ماه 58 طی اطلاعیه ای نسبت به ضبط یکی از انبارهای سلاح سازمان توسط کمیته مرکزی اعتراض کرد و خطاب به وزارت کشور نوشت:

 

با توجه به این واقعیت که ...داشتن سلاح، حق طبیعی و مشروع هر سازمان رزمنده ای است که طی سالیان دراز صلاحیت خود را در به کارگرفتن آن به ثبوت رسانیده است... لذا بدین وسیله تقاضای استراداد کلیه سلاح ها و وسایلی را که لیست آنها به پیوست ارسال می گردد، داریم.

 

آنچه در این نامه قابل تأمل است، فرض اثبات نشده "صلاحیت سازمان در به کار گرفتن اسلحه" است و اینکه این صلاحیت از سوی چه مرجع قانونی احراز شده است؟

 

در تیرماه 1358 علاوه بر موضع سعادتی، مواضع سازمان درباه قانون اساسی و نحوه تدوین آن نیز اعلام شد. گروه های جاما (دکتر سامی)، جنبش مسلمانان مبارز (دکتر پیمان)، جنبش (دکتر علی اصغر حاج سیدجوادی) و ساش (سازمان اسلامی شورا) با سازمان ائتلاف رسمی داشتند و برای مجلس خبرگان بررسی نهایی قانون اساسی از تهران کاندیدا معرفی نمودند.

 

از اواسط تیرماه هسته ها و تیم های تبلیغی سازمان در تهران، در پیاده روها، چهارراه ها، اماکن عمومی و حتی در صف بلیت بازی های ورزشی اقدام به تبلیغ برای کاندیداهای مجلس خبرگان قانون اساسی می کردند. دستور از بالا صادر شده بود که "در تهران همه فعالیت ها باید در 20 روز آینده حول تبلیغ کاندیداهای سازمان باشد و از همه مهمتر به همه بستگان و آشنایان سفارش کنید حتماً به رجوی رأی بدهند."

 

به رغم اشتراک کاندیداهای سازمان با بسیاری از گروه ها و حمایت تبلیغی مشترک، سازمان با ناکامی انتخاباتی آشکاری مواجه شد و نتوانست نماینده خود را درمیان 10 نفر اول به درون مجلس بفرستد. فاصله آرای بین نفر اول و دهم با نماینده سازمان بسیار زیاد بود: نفر اول آیت الله طالقانی بود با 851/016/2 رأی- وی نامزد مشترک قریب به اتفاق لیست های انتخاباتی بود و چهره ای فراجناحی محسوب می شد- و نفر دهم کارگر ناشناخته ای به نام علی محمد عرب که در لیست حزب جمهوری اسلامی معرفی شده بود، با 136/305/1 رأی توانسته بود یک میلیون رأی بیشتر از مسعود رجوی با 707/297 رأی- کسب نماید. 

 

در 29 مرداد ماه دادستان دادسرای انقلاب اسلامی طی اطلاعیه ای حکم خلع سلاح گروه هایی را صادر کرد که در جریان انقلاب و حمله به پادگان ها و اماکن نظامی اقدام به جمع آوری تسلیحات نموده بودند. کمیته مرکزی پس از صدور این حکم با محاصره ساختمان مرکزی جنبش ملی مجاهدین به خلع سلاح آنها اقدام نمود که پس از مذاکره با نمایندگان جنبش، تحویل ساختمان مذکور و خلع سلاح، منوط به مذاکره با مقامات دولت و دادستانی انقلاب گردید.

 

طی یک برآورد می توان دریافت که در خرداد و تیر 1358 تهاجم سازمان به شکل سیاسی و تبلیغی، در تهران و شهرستان ها، نمود بارزی داشت. موضع گیری امام خمینی در قبال مطبوعاتی که در مسیر انقلاب سنگ می انداختند، هشدار ایشان به تفرقه افکنان و گروه هایی که برخلاف خواست ملت موجب نزاع و درگیری می شدند، راهپیمایی وحدت، شکل گیری تشکل های مردمی برای مقابله با گروه های شورشگر و موفقیت های نیروهای انقلاب در مقابله با تجزیه طلبان و اغتشاشگران در کردستان همگی باعث شدند که سازمان -در مرداد و شهریور همان سال- به مظلوم نمایی روی آورَد، موضع دفاعی بگیرد و نشریه مجاهد را برای مدتی تعطیل کند.

 

اما از ابتدای مهرماه 58 همزمان با باز شدن مدارس، فعالیت جذب دانش آموزان شدت پیدا کرد و سازمان جهت تقویت پایگاه اجتماعی برای اجرای نمایش قدرت، به سرمایه گذاری بیشتر روی به مدارس آورد و به عنوان نمونه، در تهران در چندین مدرسه و دبیرستان شروع به جذب نیرو نمود:

 

در هر مدرسه بیش از 3 الی 4 نفر نبود: در این مرحله سازماندهی دانش آموزی منافقین، تهران به 4 منطقه مرکز، شرق، جنوب و شمال تقسیم گردید و هر منطقه دارای چند مدرسه بود، در رأس هر منطقه یکی از اعضای قدیمی منافقین قرار داشت.

 

براساس اعلامیه سیاسی- نظامی شماره 23 مورخه 2 آذرماه 1358، شاخه میلیشیا (چریک نیمه وقت) در سازمان تشکیل گردید. سازمان برای توجیه مسلح باقی ماندن خود به بهانه تهدیدات امریکا، هدف از تشکیل این ارتش کوچک خصوصی را مقابله با آمریکا اعلام نمود. در قسمتی از این اطلاعیه با اشاره به تحولات سیاسی نظام روز و ادعای قرارداشتن تحت فرماندهی عالی "امام خمینی"، ابراز امیدواری می شد که در راه تشکیل "میلیشیا"، سازمان از همه گونه مساعدت و همکاری ارتش و سپاه برخوردار باشد.

 

در 11 آذرماه 58 رفراندوم قانون اساسی انجام گرفت و سازمان در مخالفتی آشکار با موضع امام خمینی، به قانون اساسی مصوب مجلس خبرگان رأی نداد.

 

انتخابات ریاست جمهوری

 

در دی ماه 58، رجوی برای ریاست جمهوری نامزد شد. این زمان اوج تبلیغات سازمان در اشکال گوناگون، مانند راهپیمایی و چسباندن پوستر بر دیوارهای شهر و راه اندازی سخنرانی است. این تبلیغات که در مباحثه های خیابانی با فحاشی به مخالفان سازمان همراه بود به درگیری های پراکنده تبدیل می شد. نمونه ای از مباحثه های خیاباتی توسط یکی از اعضای سازمان، این گونه شرح داده شده است:

 

خط ما در تبلیغات ریاست جمهوری رجوی، افشای ارتجاع در کار توضیحی خیابانی بود. یکی از افراد تیم به عنوان مخالف و یکی دیگر به عنوان موافق در خیابان به مباحثه می پرداختند و شکل کار با عادی سازی خوبی آرایش می دادیم. مردم کم کم جمع می شدند و طرف مخالف محکوم می شد و سپس طرف مخالف با فحاشی و توهین سعی می کرد مخالفین سازمان افرادی بی سواد، هوچی و لمپن معرفی کند.

 

سازمان آشکارا تلاش می  کرد تا از موضوع انتخابات نیز زمینه ای برای افزایش تنفر و کینه توزی هواداران علیه نظام فراهم سازد. ابوالحسین بنی صدر مطرح ترین کاندیدای ریاست جمهوری، بعد از کناره گیری کاندیدای سازمان اعلام کرد که رجوی دارای پایگاه مردمی بوده و با کنار گذاردن او مخالف بوده است.

 

موضع گیری جانبدارانه بنی صدر در آن زمان، تلاش آشکاری برای جلب حمایت سازمان و آرای هواداران آن به شمار می رفت. در واقع اولین طلیعه تعامل بنی صدر و رجوی با این موضع گیری ظاهر گشت. فعالیت واحدهای میلیشیا در طی دوره تبلیغات ریاست جمهوری افزایش یافت. افراد دانش آموز کثریت اعضای این واحدهای سازماندهی شده را تشکیل می دادند.

 

از دی ماه 58 میلیشیا به عنوان اهرمی در خدمت تاکتیک های تبلیغی و مأموریت های اجتماعی برای برهم زدن نظم اجتماعی بعضی محلات تهران و شهرستان ها به کار رفت و درگیری هایی، کم و بیش، در تهران و شهرستان ها به وجود می آورد.

 

انتخابات مجلس

 

در بهمن و اسفند 58، سازمان درگیر تبلیغات برای انتخابات اولین دوره مجلس شورای اسلامی شد. سازمان برای تبلیغ کاندیداها میزگرد و سخنرانی راه می انداخت و پوسترهایش را توسط میلیشیا در خیابان ها و چهارراه ها پخش و توزیع می کرد و شو احساسات سازمان را برای جبران شکست کاندیداتوری رجوی در ریاست جمهوری برمی انگیخت.

 

در این میان اغلب مردم که عموماً از اقشار مستضعف بودند و مخاطبان سخنرانی های انتقادی مساجد درباره عملکرد و وضعیت سازمان بودند، اقبالی به سازمان نشان نمی دادند. سازمان به عدم موفقیت در جذب مردم این گونه اذعان و آن را توجیه می کرد:

 

بخش عظیمی از توده ها نیز با کسب آگاهی های نسبی چشم از نهادهای ارتجاعی برتافته اند ولی هنوز نتوانسته اند راه حل قاطع و انقلابی نوین را بپذیرند. این وظیفه نیروهای انقلابی است که... به توده های مردم نشان دهند... چه جبهه ای صلاحیت حل مشکلات میهن را دارد؟

 

جمله "چه جبهه ای صلاحیت حل مشکلات میهن را دارد؟" مؤید آرزوی برنیاورده کسب محبوبیت اجتماعی از طریق تاکتیک هایی مثل قدرت نمایی و مظلوم گرایی توأمان بود، رجوی به بهانه واکنش در مقابل حملات مشکوک به برخی دفاتر سازمان، در میتینگ همراه با درگیری دانشگاه تهران، در دهم بهمن 58، با تظاهر و تأکید به حمایت و اطاعت از امام خمینی و مظلوم نمایی افراد سازمان را این گونه زبان به تهدید گشود:

 

بگذارید تأکید بکنیم، وای به روزی که تصمیم بگیریم مشت را با مشت و گلوله را گلوله پاسخ دهیم. آن وقت خودتان پیشمان خواهید شد.

 

مهدی ابریشمچی در مصاحبه مطبوعاتی، به نمایندگی از سازمان نسبت به افزایش واکنش خشونت بار هواداران سازمان در آینده هشدار داده، گفت "این اخطار است نه تهدید که ما نمی توانیم کنترلمان [بر هواداران] را برای مدت زیادی ادامه بدهیم." موسی خیابانی نیز در همان مصاحبه در ادامه تهدید قبلی ضمن متهم کردن مقامات به اینکه عملاً بر حملات مخالفان مهر تأیید زده تأکید کرد: "من از روی احساس مسئولیت و تهدید می گویم که توان کنترل ما نامحدود نیست و امکان دارد که ما آنها (هواداران) را نتوانیم برای مدت زیادی کنترل کنیم." این اظهارات با تصریح به کلمات "تهدید و خشونت" و تظاهر به اجتناب از آن، آشکارا زمینه سازی برای توجیه افزایش خشونت های رفتاری هواداران سازمان بود و هم زمان با ادعای مظلومیت، قدرت نمایی در برابر مسئولان نیز به شمار می رفت.

 

در عرصه تبلیغات انتخاباتی، تقریباً تمامی گروه های مهم چپگرا و ناسیونالیست به کمک سازمان شتافتند و از کاندیداهای آن حمایت کردند. از جمله گروه های چریک هایی فدایی خلق، گروه تروتسکیست راه کارگر، حزب توده، جبهه دمراکتیک ملی و جنبش مسلمانان مبارز، کاندیداهای سازمان و به ویژه مسعود رجوی را در فهرست های انتخاباتی مورد حمایت خود قرار دادند.

 

سازمان پیکار در راه آزادی طبقه کارگر که پس از کودتای خونین تغییر ایدئولوژی در سازمان به وجود آمده بود و در اسناد رسمی سازمان پس از انقلاب با عنوان "اپورتونیست های چپ نما" خوانده می شد نیز طی اطلاعیه انتخاباتی خود، یازده تن از لیست انتخاباتی سازمان مجاهدین خلق را که در رأس آنها رجوی بود مورد حمایت قرار داد.

 

در مرحله اول انتخابات مجلس درتهران، کسی از سازمان انتخاب نشد و درگیری هایی بین مردم و سازمان در زنجان و خراسان و خمین و آبادان و بابلسر و کرمان و اراک به وجود آمد. اینها همه در حالی بود که تجاوز نظامی آمریکا به بهانه مجات گروگان های آمریکایی در طبس افکار عمومی را بیش از گذشته علیه نیروهای مخالف چپ و مجاهدین خلق برانگیخته بود.

 

بعد از تشکیل واحدهای میلیشیا (چریک نیمه وقت) و افزایش قدرت مانور اجتماعی سازمان، دسته های میلیشیا در مقاطع مختلف در آذر، بهمن و اسفند 58 و نیز در فروردین 1359 اقدام به رژه کردند. در درگیری ها، در مقابل این دستجات سازماندهی شده، گروه های مردمی فاقد تشکیلات بودند و  این نشان از عدم دخالت یک سازمان منظم یا حزب تشکیلاتی در اقدامات عکس العملی گروه های مختلف مردم داشت.

 

در دو ماه اول 59، سازمان پس از مرحله اول انتخابات، خود را برای شرکت در مرحله دوم آماده می ساخت. تعداد 27 تن از کاندیداهای سازمان در 22 شهر کشور به مرحله دوم انتخابات راه یافتند. در تهران مسعود رجوی تنها کاندیدای سازمان در مرحله دوم بود که برای سازمان در صورت موفقیت، به مثابه پیروزی در کل انتخابات بود.

 

شیوه ها و تاکتیک های اجتماعی و تبلیغی سازمان بر رجوی متمرکز شد. حزب توده و چریک های فدایی خلق از کاندیداهای مجاهدین خلق و شخص رجوی اعلام حمایت کردند. مهم ترین اقدام سیاسی و تبلیغی در این مقطع که کاملاً با موارد پیشین، متفاوت و متمایز بود، حمایت مهندس مهدی بازرگان دبیر کل نهضت آزادی که در مرحله اول به مجلس راه یافته بود، از کاندیداتوری رجوی بود. کیهان در این باره چنین نوشت:

 

مهندس بازرگان اولین نخست وزیر جمهوری اسلامی و عضو شورای انقلاب طی نامه ای خطاب به مردم از آنها خواست که به مسعود رجوی رأی بدهند.

 

اشکوری در زندگی نامه تحلیلی مهندس بازرگان با جانبداری از اقدام وی چنین می نویسد:

 

مسعود رجوی، رهبر و کاندیدای سازمان مجاهدین خلق، به مرحله دوم راه یافته بود و احتمال می رفت که انتخاب شود اما پس از اعلام نتایج مرحله اول و در فاصله مرحله اول و دوم، تلاش های تبلیغاتی وسیعی و تدابیری صورت گرفت که از مجاهدین [خلق] -که شماری از آنها در تهران و شهرستان ها به مرحله دوم راه یافته بودند- وارد مجلس نشوند. در مقابل کسانی نیز تلاش می کردند تمامی گروه ها و به طور خاصی مجاهدین [خلق]، که به هرحال برجسته ترین گروه سیاسی خارج از حاکمیت بودند و با صبغه مذهبی، سوابقی در مبارزه و انقلاب داشتند در مجلس آینده حضور داشته باشند تا مجلس، برآیند جامعه و به ویژه محور وفاق ملی باشد.


 

یکی از این کسان مهندس بازرگان بود که وی طی نامه ای خطاب به مردم اظهار امیدواری کرد که مسعود رجوی نیز بتواند... رأی بیاورد. در نامه وی آمده است: "برای تأمین وحدت و حقوق گروه های اقلیت، امیدوارم آقای مسعود رجوی، که معرف جناح پرشوری از جوانان با ایمان می باشد، نیز به مجلس راه یافته، موفق به همکاری صادقانه با گروه های با حسین نیت از طریق خدمت به خدا و خلق بشود."

 

البته پس از آن که رهبری انقلاب با این فکر شدیداً مخالفت کردند، پیشنهاد و نظر بازرگان، سخت مورد انتقاد برخی نیروهای خط امام واقع شد و بر او خرده ها گرفته و جوی جدید بر ضد او ایجاد شد.

 

احمد صدر حاج سید جوادی عضو شورای مرکزی نهضت آزادی، که در دوران وزارت کشور، یزدان حاج حمزه از مرتبطان و کاندیدای بعدی سازمان در انتخابات را به عنوان معاون منصوب کرده بود و دو فرزندش از اعضای مهم سازمان بودند و برادرش جزء مؤتلفین و هواداران شناخته شده رجوی و سازمان محسوب می گردید، نیز طی اطلاعیه ای مستقلی مسعود رجوی را از "چهره های مبارز و انقلابی" بر شمرد و انتخاب وی و چند کاندیدای دیگر را توصیه نمود.



مرجع دریافت قالبها و ابزارهای مذهبی

By Ashoora.ir & Blog Skin