منافقین از کفار هم بدترند. امام خمینی ( ره )
یکشنبه 87 تیر 2جریان شناسی منافقین قدیم، منافقین جدید 1
محمد مهدی اسلامی »:...امام (ره ) در پاسخ [یکی از روحانیون] فرمودند: «من اعضای مجاهدین را میشناسم و با مواضع آنهاآشنایی دارم و کتابهایشان را هم خواندهام؛ اما تا زمانی که اینها دست به اسلحهنبردهاند با آنها کاری نداریم. «
یکی از افراد شرکت کننده در جلسه گفت: «حضرتعالیمیفرمایید کتابهای اینها را خواندهاید؛ آیا اینها خطرشان از منافقین صدر اسلامبیشتر نیست؟» بعد، از این گروه برای اولین بار با تعبیر منافقین یاد کرد. اماممجدداً فرمودند: «من این طور نیست که اینها را نشناسم؛ ولی تا آنها سلاح را برایجنگ با ما از رو نبستهاند، با آنها کاری نداریم.»
یکی دیگر از اعضای جلسه گفت: «یعنی شما واقعاً ازجانب اینها در حال حاضر احساس خطر نمیکنید؟» امام بار دیگر همان جملة خود را تکرارکردند و در واقع به سیرة جدشان در مورد خوارج عمل کردند. بعد از آن، دیگر اجازهندادند که در آن جلسه بحث مزبور ادامه پیدا کند...»
این جملات بخشی از خاطرات آیت الله یزدی است که بهخوبی بیانگر نوع رویارویی امام خمینی با منافقین است؛ مواجهه ای که با تغییر رفتارسازمان مجاهدین خلق در 30 خرداد 1360 و ورود به فاز مسلحانه تفاوتی ماهوییافت.
نشست تبریز نقطه آغاز
مقدمات این سازمان در سال 44 آغاز گشت اما در عمل ازپاییز 47 و به دنبال نشست تبریز با حضور 3 عضو موسس، محمد حنیفنژاد، سعید محسنی وعبدی نیک بین آغاز فعالیت کرده و در سال 50 نام «سازمان مجاهدین خلق ایران» را برایخود برگزید.
در طول این سالها به فراخور فعالیتهای سازمان بارهااعضای شورای مرکزی آن تغییر کرد. پس از مرگ رضا رضایی در سال 52 به پیشنهاد بهرامآرام و با تایید کادرهای بالا، «تقی شهرام» بدون هیچ دردسری به مرکزیت سازمانمجاهدین خلق منصوب شد و مسئولیت شاخه سیاسی ـکارگری این سازمان را بر عهدهگرفت.
شهرام با مصطفی شعاعیان (رهبر سابق جبهه دموکراتیک وعضو آن زمان چریکهای فدایی) نشستهای طولانی داشت که در تغییر موضع مذهبی و سیاسیشهرام بسیار موثر بود شهرام از شهریور ماه 52 مذهب را کنار گذاشت وبه فکر تسری آنبه سازمان افتاد، سیری که عامل موثر در مارکسیست شدن سازمان گشت و نقطه عطف رشدروحیه نفاق در آن شد، شاید از همین زمان و دیگر بتوان نام این سازمان را سازمانمنافقین گذاشت؛ اگر چه مدتی طول کشید تا تیزبین ترین افراد همچون شهید لاجوردی درسال 54 به این نفاق پی بردند. رهبر کبیر انقلاب، طی دیدار دو تن از نمایندگان اینگروه در سال 1351 با ایشان با مواضع ایدئولوژیک مجاهدین خلق از نزدیک و بی واسطهآشنا شده بود. آنان طی جلسات متعددی (حدود 24 جلسه) در نجف نتوانستند نظر امامخمینی (ره) را نسبت به خود جلب کنند. حضرت امام (ره) این دیدار را چنین تشریح کردهاست:
بعضی از این آقایانی که ادعای اسلامی میکنند آمدنددر نجف، یکیشان بیست و چند روز آمد در یک جایی؛ من فرصت دادم به او تا حرفهایش رابزند؛او به خیال خودش که میخواهد من را اغفال کند! معالاسف از ایران هم بعضی ازآقایان که تحت تاثیر آنها واقع شده بودند ـ خداوند رحمتشان کند ـ آنها راهم اغفالکرده بودند، آنها هم به من کاغذ سفارش نوشته بودند... که اینها «انهم فتیه» ـ قضیهاصحاب کهف. من گوش کردم به حرفهای اینها که ببینم اینها چه میگویند. تمامحرفهاشان هم از قرآن بود و از نهجالبلاغه.. این آمده بود که من را بازی بدهد؛ منهمراهی کنم با ایشان. من هیچ راجع به اینها حرف نزدم. همهاش را گوش کردم. فقط یککلمه راکه گفت «ما میخواهیم قیام مسلحانه بکنیم» گفتم «نه، شما نمیتوانید قیاممسلحانه بکنید؛ بیخود خودتان را به باد ندهید.»
طرفه آن که این نمایندگانی که در سال 1351 با امام خمینی(ره) در نجف دیدار کردند سه سال پس از آن دیدار (در سال 1354) رسما و علنا به ایدئولوژی کمونیسم پیوستند.